چی شد...

alijon.blogsky 

 

 

 

چی شد که ما به این دوران قدم گذاشتیم

 

عاشقی نکردیم  ولی عاشقی زیاد دیدیم

 

درو دلمون به خطا رفت

 

هیچ گاه متوجه نشدم        هیچ گاه نتونستم درک کنم

 

از کار دنیا نتوستم سر دربیارم

 

چی بود که من دیدم     نزدیک من اومدی      دلم رو با خودت بردی  

 

اسمت چی بود    چی کار کردی با دلم

 

اما من هیچ گاه نتونستم درکش کنم

 

تو اون روز های اندک منو به دنیای خودت راه دادی

 

ولی روزها میگذشت و منو بیشتر خسته میکرد

 

میدونم که به تو هم سخت میگذشت 

 

نقش بر اب...

 

 علی جون

  

نقش تو نقش برآبی بود وبس           با توبودن چون سرابی بود وبس 

 

رفتنت انگار همچون آمدن              مثل رویا یا نه خوابی بود وبس 

 

فکر می کردم تورا عاشق شدم         عشق پاکت منجلابی بود و بس 

 

کاخ عشقی که برایم ساختی              دیر ویران وخرابی بود وبس 

 

های ای آنکه مرا دادی فریب          خنده ات برق شهابی بود وبس 

 

آنهمه مهر وصداقتهای تو                قصه پرآب و تابی بود وبس 

 

داستان با تو بودن حیف حیف!          ماجرای پرشتابی بود وبس 

 

چهره ات از دور روشن می نمود       روی آن رنگ و لعابی بود وبس 

 

سهم تو از من چه بود عشق ریا!؟      سهم من قلب کبابی بود وبس 

 

تو یه رویای ...

alijon.blogsky 

 

 

سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا برجاست

 

سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام از ماست

 

تو یه رویای کوتاهی دعای هر سحرگاهی

 

شدم خواب عشقت چون مرا اینگونه میخواهی

 

من آن خاموش خاموشم که با شادی نمیجوشم

 

ندادم هیچ گناهی جز که از تو چشم نمیپوشم

 

تو غم در شکل آوازی شکوه اوج پروازی

 

نداری هیچ گناهی جز که بر من دل نمیبازی... 

 

 

ماهتاب دیدم...

alijon.blogsky  

 

 

در آمدی ز  در و ماهـتاب را دیدم

 

طـلیعه ی  غـزلی نـاب نـاب  را دیدم

 

چو موی خویش پریشان به شانه ها کردی

 

میان  ظلمت  شب ، آفتاب را دیدم

 

اگر چه سرد تنت  ، از هوای بهمن بود

 

ولی درون دلت ،  الـتـهاب را دیدم

 

دو جام باده گرفتی   دو بوسه ام دادی

 

به چشم خویش دو چشم خراب را دیدم

 

تو مست باده و من مست ساغر چشمت

 

میان کاسه ی چشمت  شراب را دیدم

 

سئــوال بـود تـمنا ،تـمـام انـدامـم

 

بـدون آن که بپـرسم ،جـواب را دیـدم

 

بروی شعله عشقت چنان تنم می سوخت

 

که در نـهـایت لذت ، عـذاب را دیـدم

 

گـل  وجود  تو ، در  دیگ گرم  آغوشم

 

گلاب گشت و من آن شب گلاب را دیدم

 

کمی گذشت سرت روی سینه ام گفتی :

 

فـرونشستن  آتش ، به  آب  را  دیدم

 

کلام آخر خـود را نگـفته ،خـوابـت برد

 

و من، تبــلور  رویـای نـاب را دیـدم

 

در آسمان پر از راز و رمز « کیوان» بود

 

که ناگهان ، گـذر یک  شهاب را دیدم 

 

 

 

نیمکت خالی ...

 alijon.blogsky

 

روی نیمکت خالی

 

طرح عشق خیالی

 

کسی نیست گریه هاموببینه تو این حوالی

 

یادم می یاد کنارم

 

رو این نیمکت می شستی

 

با چشمات تا ستاره

 

عاشقونه پل می بستی

 

دیگه به ستاره زل نمی زنم

 

دیگه بی تو معنی نداره بودنم

 

رفتن تو داره می سوزونه تنم

 

نیستی و به عکس تو خیره شدم

 

پر بغضی که نفس گیر شدم

 

طرح سیاه یک شب تیره شدم

 

هنوز کنار شعرام علامت سوالی

 

هنوز صدات می پیچه تو این خونه خالی

 

حضور پاک چشمات

 

چه رویای محالیست

 

ببین ستاره اینجاست فقط جای تو خالیست 

 

شب رویایی...

alijon.blogsky 

 

 

ای شب از رویای تو رنگین شده


سینه از عطر تو هم سنگین شده


ای به روی چشم من گسترده خویش


شادیم بخشیده از اندوه بیش


همچو بارانی که شوید جسم خاک


هستی ام ز آلودگی ها کرده پاک


ای طپش های تن سوزان من


آتشی در سایه مژگان من


ای مرا با شور شعر آمیخته

این همه آتش به شعرم ریخته

چون تب عشقم چنین افروختی

لاجرم شعرم به آتش سوختی

ای دو چشمانت چمنزاران من

داغ چشمت خورده بر چشمان من

بیش از اینت گر که در خود داشتم

هر کسی را تو نمی انگاشتم 
 

جادوی بی اثر ...

 alijon.blogsky

 

 

 پرکن پیاله را!

 

 کاین آب آتشین

 

 دیریست که ره به حال خرابم نمیبرد!

 

این جامها که در پی هم میشود تهی

 

دریای آتش است که ریزم به کام خویش

 

 گرداب می رباید و آبم نمیبرد!

 

 من با سمند سرکش جادویی شراب

 

تا بیکران عالم پندار خفته ام.

 

تا دشت پرستاره اندیشه های گرم

 

تا مرز ناشناخته مرگ و زندگی،

 

تا کوچه باغ خاطره های گریز پا

 

تا شهر یادها...

 

دیگر شراب هم،جز تا کنار بستر خوابم نمیبرد!

 

هان ای عقاب عشق!

 

از اوج قله های مه آلود دوردست

 

 پرواز کن به دشت غم انگیز عمر من

 

 آنجا ببر مرا که شرابم نمیبرد!

 

 آن بی ستاره ام که عقابم نمیبرد!

 

 در راه زندگی،با این همه تلاش و تمنا و تشنگی،

 

 با اینکه ناله میکشم از دل که: ...آب...آب!

 

 دیگر فریب هم به سرابم نمیبرد!

 

  پر کن پیاله را! 

 

گلای سرخ ...

  alijon.blogsky

 

رفتی حالا به کی بگم خیلی دلم تنگه برات

 

 میخوام یه بار ببینمت سر بذارم رو شونه هات

 

 دوست داشتم با گلای سرخ می اومدم به دیدنت

 

 نه اینکه با رخت سیاه چشای سرخ ببینمت

 

گلو پرپر میکنم سر مزارت

 

تاابد بارونیه چشمای یارت

 

 رفتی افسوس گل من تو در دل خاک

 

 از تو یادگاریه چشمای نمناک

 

 پاییزغریب و بی درد اونهمه برگ مگه کم بود؟

 

 گل من رو چراچیدی؟گل من دنیای من بود

 

 گلمو ازم گرفتی تک و تنها زیر بارون

 

 حالا که نیستی کنارم میذارم سر به بیابون 

 

تنـهایـی دل ...

alijon.blosky 

 

 

امشب قـلم برای تـو         یه قصه ی دیگه نوشت

 

قصه ی تنـهایـی دل         مقصر هم که سرنوشت

 

ساده نمیشه ازتوگفت        حرمت تو بی انتهاسـت

 

ببخشیداین جسارت و       کـارغـریـب آشــنـاسـت

 

ما اشتباهی اومـدیــم          تو شهر این غریبه ها

 

میـون ایـن غریبه ها        شـدیـم اسـیـر غصه ها

 

چی بگم از کجا بگـم         تـــکــرار هــــر روز دلـــه

 

دادمـیزنیم توی سکوت     بی کـسـی خیلی مشکله

 

تـنـهـایی درد مشترک        بــیــن تـمـوم آدمـاسـت

 

عاشـقـی و مـهـربونی       فـقـط برای قصه هاست

 

قصه داره تموم میشـه       مـثـل تـمـوم قـصـه هـا

 

امـا تـو مثـل آسـمـون       عـاشـقـی و بـی انـتـهـا

 

حـرفام تـموم نشدولی       قصه بـه آخـرش رسـیـد

 

آرزو مـیکنـم واسـت        یـه عـالـمه یـاس سـپـید

 

ماه چمنم...

alijon.blogsky 

 

 

خواب خوش بهار من

 

خنده روزگار من

 

شراب سرخ وناب من

 

عاشق بی قرار من

 

یاسمن وستاره ام

 

بید وبنفشه و گلم

 

آتش سوزنده تنم

 

خاک رهت بوده سرم

 

جان به فدای تو منم

 

بت تو وتو بت شکنم

 

وامق و عذرا که منم

 

دشت شقایق نگهم

 

ستاره، ماه چمنم

 

هزارو یکشب سخنم

 

پادشه جان ودلم

 

آمر این روح وتنم

 

هرچه تو خواهی آن منم

 

هرچه تو گویی آن شوم

 

تو سخن نگفته ام

 

راز به ُمهر نشسته ام

 

حدیث نا نوشته ام

 

جوهر این نوشته ام

 

خالق هر نوشته ام 

 

کلام عاشقانه ام 

 

خسته وبیچاره منم 

 

اسیر و در مانده دلم 

 

یادتو مونس دلم 

 

نام تو امضای دلم 

 

عشق محمد بس است و آل محمد...

 
الهم صل علی محمدو ال محمد
 

ماه فرو ماند از جمال محمد

سرو نباشد به اعتدال محمد

قدر فلک را کمال و منزلتى نیست

در نظر قدر با کمال محمد

وعده دیدار هر کسى به قیامت

لیله اسرى شب وصال محمد

آدم و نوح و خلیل و موسى و عیسى

آمده مجموع در ظلال محمد

عرصه گیتى مجال همت او نیست

روز قیامت نگر مجال محمد

و آن همه پیرایه بسته جنت فردوس‏

بو که قبولش کند بلال محمد

همچو زمین خواهد آسمان که بیفتد

تا بدهد بوسه بر نعال محمد

شمس و قمر در زمین حشر نتابد

نور نتابد مگر جمال محمد

شاید اگر آفتاب و ماه نتابد

پیش دو ابروى چون هلال محمد

چشم مرا تا به خواب دید جمالش

خواب نمى‏گیرد از خیال محمد

سعدى اگر عاشقى کنى و جوانى

عشق محمد بس است و آل محمد

                     .......... میلاد  پیامبر  رحمت بر همه عالمیان مبارکباد .........

تردید...

alijon.blogsky 

 

 

پر از تردید مو بازم

 

به احساس تو شک دارم

 

هم از عشق تو میمیرم

 

هم از لمس تو بیزارم!

 

تا آغوش تو وا میشه

 

به این احساس تو سردم!

 

تو راهی میشی از اینجا٬

 

پی دست تو میگردم!

 

شبای عاشقی با تو

 

میون عقل و دل گیرم

 

تبم سرده ٬ ولی بازم

 

از این احساس سر میرم!

 

من آرومم تو آتیشی

 

چشامو روت میبندم

 

با لبهایی که میبوسی٬

 

به این تقدیر میخندم!

 

شروع قصه با من بود

 

من این پایان و میسازم

 

دارم تو اوج دلتنگی

 

به تو این عشق و میبازم 

 

شک...

 alijon.blogsky

من به احساس تو شک دارم ..

خونمون مثل یه زندونه!

من کنارت و یکی دیگه ؛

بین دستایِ تو مهمونه!

مثل مهره ای که میسوزه

دیگه از چشم ِ تو افتادم!

خسته م بیا تمومش کن

واسه تصمیم ِ تو آمادم!

آره میدونم تو حق داری

ساده احساسمو می بازم

یا دمه همیشه میگفتی :

من یه معشوقه ی پر نازم !

بین ما فاصله افتاده

بین دستای من و دستات

وقت دل کندن ِ موهامه،

از نوازشهای انگشتات!

من پشیمون ـ پشیمونم ..

کاش به عشقت تن نمیدادم

سخته دل کندن و تنهایی ،

من به چشمای تو معتادم!

لحظه هاتو به تو می بخشم

باید این جاده رو برگردم

هر کجا میری خدا حافظ

دیگه دنبالت نمی گردم...! 

 

کسی بی خبر آمد...

 alijon.blogsky

 

 

کسی بی خبر آمد،مرا دست خودم داد

 

کسی مثل خودم غم ،کسی مثل خودم شاد

 

کسی مثل پرستو در اندیشه ی پرواز

 

کسی بسته و آزاد اسیر قفسی باز

 

 کسی خنده کسی غم کسی شادی و ماتم

 

کسی ساده کسی صاف کسی در هم و برهم

 

کسی پر ز ترانه کسی مثل خودم لال

 

کسی سرخ و رسیده کسی سبز و کسی کال

 

کسی مثل تو ای دوست! مرا یک شبه رویاند

 

کسی مرثیه آورد برای دل من خواند

 

من از خواب پریدم،شدم یک غزل زرد

 

و یک شاعر غمگین مرا زمزمه می کرد 

 

فراموشم نکن ...

 alijon.blogsky

 

 

ای نشسته در خیال من فراموشم مکن

با تنهایی و فراموشی هم آغوشـم مکن

زندگانی می کنم چون شعله با خود سوختن

زنده ام با سوز و ساز خویش خاموشم مکن

می تراود تا شراب بوسه از جـام لبت

ز شراب تلخ تنهایی قدح نوشم مکن

دورم از شعله ، دارم دامنی رنگین بر

این شرار از من مگیر از نو سیــه پوشم من

چو صبا در جستجوی خود به هر سویم مکش

همچو گیسوی سیاهت خانه بـر دوشم مکن

ایــن دل درد آشنا را در شــرار غم مشــور

هر چی می خواهی بکن اما فراموشم مکن 

 

قصه عاشقیمونو...

alijon.blogsky 

 

 

رو ساحل سرخ دلت اسم کسی رو حک نکن

 

به اینکه من دوست دارم حتی یه ذره شک نکن

 

بزار بهت گفته باشم که ماجرای ما و عشق

 

تقصیر چشمای تو بود ‌‌‌، وگرنه ما کجا و عشق ؟

 

سرم تو لاک خودم و دلم یه جو هوس نداشت

 

بس که یه عمر آزگار کاری به کار کس نداشت

 

تا اینکه پیدا شدی و گفتی ازاین چشمای خیس

 

تو دفتر ترانه هات یه قطره بارون بنویس

 

عشقمو دست کم نگیر درسته مجنون نمیشم

 

وقتی که گریه می کنی حریف بارون نمیشم

 

رو ساحل سرخ دلت اسم کسی رو حک نکن

 

به اینکه من دوست دارم حتی یه ذره شک نکن

 

 هنوز یه قطره اشکتو به صد تا دریا نمی دم

 

یه لحظه با تو بودنو به عمر دنیا نمی دم

 

همین روزا بخاطرت به سیم آخر می زنم

 

قصه عاشقیمونو تو شهرمون جار می زنم 

 

 

غریبه...

alijon.blogsky 

 

 

غربت دیرینه ام را با تو قسمت می کنم
 

تا ابد با درد و رنج خویش خلوت می کنم
 

رفتی و با رفتنت کاخ دلم ویرانه شد
 

من در این ویرانه ها احساس غربت می کنم
 

چشمهایم خیس از باران اشک و انتظار
 

من به این دوری خدایا کی عادت می کنم ؟
 

می روم قلب تو را پیدا کنم
 

برق چشمان تو را معنا کنم
 

می روم شاید که در دشتی بزرگ
 

معنی عشق تو را پیدا کنم
 

می روم تا با نگاه گرم تو
 

این دل دیوانه را شیدا کنم
 

می روم عاشق شوم همچون نسیم
 

غنچه های عشق را تا وا کنم 

 

تسلیت باد...

alijon.blogsky 

 

فرارسیدن وفات پیامبر خاتم (ص)  

 

alijon.blogsky 

 

و شهادت امام حسن مجتبی (ع) 

 

 alijon.blogsky

 

 وشهادت امام علی ابن موسی الرضا (ع)  

 

 بر تمام عاشقان آن حضرات تسلیت باد.